استخاره در نگاه اندیشمندان (1)

امام خمینی (رحمت الله علیه)در کتاب کشف اسرار:
یک معنای استخاره آن است که: پس از آن که انسان به کلی در امری متحیر و وامانده شد، به طوری که نه عقل، او را به خوبی و بدی آن، راهنمایی کرد و نه عاقل دیگری، راه خیر و شر را به او فهماند و نه خدای جهان درباره آن کار، تکلیفی و فرمانی داشت که راهنمای او باشد، در این صورت که هیچ راهی برای پیدا کردن خوب و بد در کار نیست، و دین دار و بی دین به ناچار، یک طرف را اختیار می کند و کورکورانه و متحیرانه و دو دل، آن را انجام می دهند، در این حال بی چارگی و دو دلی و تحیر – که باید آن را از بدترین حالات بشر شمرد – اگر یکی پیدا شود و انسان را به یک سوی کار، دل گرم کند و با اراده راسخ و امیدوارانه، به کار وادار کند، چه منت بزرگی به انسان دارد.
این جا دین داران می گویند: خدای عالم که پناه بی چارگان و دادرس افتادگان است، در حالت تحیر و دو دلی – که در آن حال، انسان بیش تر از همه حالات، محتاج به دستگیری است – خداوند متعال از عالم رافت و رحمت و مهربانی اش، یک راه امیدی بر روی انسان باز کرده و اگر انسان با این حال اضطرار به او پناه ببرد و از او راهنمایی جوید و عرض کند: «بار الها، این وقتی است که عقل ما و دیگران در پیدا کردن راه خوب و بد، وامانده است و راه چاره برای ما نیست، تو که چاره ساز بی چارگان و عالم به اسرار پنهانی، ما را به یک سوی کار، راهنمایی کن و اراده ما را به یک طرف قوی کن، تو به ما دل گرمی ده و از ما دست گیری کن».
در این صورت، خدای جهان – که قادر بر پیدا و نهان است – یا دل او را به یک سو می کشاند و راهنمای قلب او می شود [در استخاره قلبی] که او مقلب القلوب است، یا دست او را به یک طرف تسبیح می اندازد [در هنگام استخاره با تسبیح] یا به وسیله قرآن، دل او را گرم می کند [در استخاره با قرآن].
اگر برای استخاره همین یک نتیجه، بیش تر نباشد که مردم دو دل را گاهی قوی الاراده می کند و سردی ها و سستی ها را مبدل به گرمی و پشت کار می کند، برای خوبی آن، بس بود.شما می گویید ما اشخاصی را که متحیر و دو دل اند، به کار دل گرم کنیم و آن ها را از دو دلی و تحیر، بیرون آوریم یا آن ها را در همان حال تحیر و دودلی بگذاریم و روزگار را با سستی و سردی بگذرانند.
غلط اندازی ماجراجویان: ماجراجویان بی خرد، اشتباه کاری و عوام فریبی را از دست نمی دهند و به مردم چنین وانمود می کنند که ملاها یکسره حکم خرد و فرمان عقل را کنار گذاشته تمام کارها را با استخاره انجام می دهند.از این جهت، می گوید: «خوب است ما عالم را با استخاره بگیریم » بی چاره بی خرد، غافل از آن است که بیش تر کسانی که با روحانیان سر و کار دارند، می دانند که مورد استخاره کجاست.کار روشنی که عقل خود انسان یا دانای دیگر به آن راه دارد، نه مردم، پیش روحانی رفته و استخاره می خواهند و نه اگر رفتند و به آن شخص روحانی، کار خود را گفتند، آن ها چنگ به تسبیح می زنند.مریض به حکم عقل، محتاج معالجه و نیازمند طبیب است، اگر در این شهر، فقط یک پزشک وجود داشته باشد و کسی مریض باشد، باید نزد او برود و استخاره لازم نیست ولی اگر در همین شهر، دو پزشک دانش مند وجود داشته باشد که یکی را از دیگری بهتر نمی دانیم و راه ترجیح هم نداریم و پای عقل در گل است، در این حالت، دین داران یا از خدای عالم طلب خیر می کنند و با دل گرمی به یکی از آن ها رجوع می کنند و این یک نوع استخاره است، و یا با حال بی چارگی با خدای جهان، مشورت می کند و قرآن را باز کرده و یک راه امیدی پیدا می کنند. خدای مهربان هم آن ها را محروم نمی کند و از در خانه رحمت بی زوال، نمی راند.
این دل گرمی به علاج و چشم داشت به لطف خدای مهربان، چه قوه روحانی در مریض، تزریق می کند و پرستاران را با چه دل گرمی به کار وادار می کند و طبیب را با چه اطمینان به معالجه وامی دارد.این خود یکی از راه های معالجه است که علمای روان شناسی، اکنون پس از سال های طولانی به آن برخورد کرده اند، ما با نور نبوت، بیش از هزار سال است آن را دریافته ایم.
پس گفتار بیهوده شما که می گویید خوب است به وسیله استخاره و با چند نفر پیاده و سواره به مملکت انگلستان حمله کنیم و همه جهان را به زیر پرچم بیاوریم، غلط اندازی بی خردانه ای است که اگر در عالم، رسوایی، معنای درستی داشته باشد گمان ندارم از گوینده این حرف بیهوده تجاوز کند.
و اما این که گفتید: موسیلینی (دیکتاتور ایتالیایی) به جای این که چند سال جنگ کند و پس از آن همه خسارت های جانی و مالی بفهمد شکست می خورد، خوب بود به تسبیح چنگ می انداخت، حرف بی خردانه ای است.ما می گوییم اگر «موسیلینی » هم نیروی خود را حریف میدان پهناور جنگ جهانی نمی دید، بی استخاره بایداز آن دوری می کرد، زیرا که عقل در این جا راه به واقع دارد و اگر حقیقتا متحیر بود و خدا هم فرضا برای او وظیفه تعیین نکرده بود و در حال اضطرار و بی چارگی در خانه خدا می رفت، خدا به او اجازه نمی داد که وارد چنین جنگ خانمان سوزی شود، لکن ما نمی دانیم شما از «موسیلینی » پرسیدید و او گفته که استخاره من خوب آمده تا این نقض شما به دین داران وارد شود یا مثلی بی مورد ذکر می کنید.
و اما مثال هایی که زده اید: دختری را برای جوانی پسندیدند، پس از گفت و گو، با بد آمدن استخاره، قضیه به هم خورد.کسی خانه ای را برای خریدن مناسب دید، اما استخاره کرد و بد آمد و از خریدن منصرف شد.
جواب این ها و هزاران مثال دیگر، با مراجعه به این گفتار و به دست آوردن مورد استخاره، روشن است و جز به بی خردی و ماجراجویی نمی توان حمل کرد.
در مورد زناشویی، چون انسان غالبا از خصوصیات اخلاقی خانوادگی زن و شوهر، بی خبر است، آن هم مورد تردید و تحیر می شود و خدای عالم در چنین وقت تاریک و پرخطری، انسان را راهنمایی می کند.
و اما این که می گویید: خدا می داند چه ضررها و خسارت هایی از همین استخاره به ما رسیده و این ها از زرنگی مخصوص به خود بر روی همه روپوش گذاشته اند.کاش یک مثال روشن با نشانه می زدید که همان مورد که دین داران برای استخاره، تعیین کردندزیانی وارد شد تا مورد قبول شود و گرنه با صرف ادعا می شود یکی بگوید خدا می داند از همین استخاره چه سودهای بزرگی به ما رسیده و این ها به روی آن پرده می پوشانند ولی در بازار دانش، گفتار بی دلیل، ارجی ندارد. (5)

شهید علامه مطهری(رحمت الله علیه)
من خودم استخاره می کنم و با آن مخالف نیستم، ولی بهتر این است که هر کس خودش استخاره کند، حتی بعضی می گویند استخاره کسی برای کس دیگر درست نیست و هر کس باید خودش استخاره کند نه این که علما یکی از وظایفشان، استخاره کردن است. (6)

حضرت آیت الله سبحانی:
بدون توجه به عقل و مشورت نباید استخاره کرد/ استخاره طلب هدایت از خداوند است
هنگامی که انسان متحیر به انتخاب می باشد، بهتر است به وسیله هدایت قرآن مسیر خود را انتخاب کند.
حتی اگر دعای ما در استخاره مستجاب نشود، رفع تحیّر صورت گرفته که خود این مسئله نعمت است.

حجت الاسلام کلباسی: مدیر مرکز تخصصی مهدویت
استخاره در مورد عقاید و مسائل معرفتی جایی ندارد
نه در عقاید، نه در احکام، نه در فروعات، نه در مکروهات و نه در مباهات ما نمی‌توانیم با استخاره چیزی را استدلال کنیم.

پی نوشت ها :

1.اعراف (7) آیه 188: اگر علم غیب می دانستم بر خیر خود بسی می افزودم و هیچ شری به من نمی رسید.
2.ر.ک: وسائل الشیعه، باب صلاه استخاره.
3.فرقان (25) آیه 77: بگو اگر پروردگار من شما را به اطاعت خویش نخوانده بود به شما نمی پرداخت که شما تکذیب کرده اید و کیفرتان همراه تان خواهد بود.
4.نمل (27) آیه 62: یا آن که درمانده را چون بخواندش پاسخ می دهد و آسیب از او دور می کند.
5.امام خمینی، کشف اسرار (قم، انتشارات پیام اسلام) ص 89- 96.
6.استاد مطهری، خاتمیت (چاپ ششم: انتشارات صدرا، قم، 1372) ص 114.


دکتر عبد الحسین زرین کوب
 استخاره، دریچه هایی است که دست پندار انسان رو به دنیای غیبت گشوده است،….تا وقتی انسان « ظلوم جهول» دیوان طالع خود را رقم منشیان قضا و قدر می داند و از سر قدرت خویش خبر ندارد، تا وقتی که مرد آزاده سنج، سرنوشت خود را فرآورده «کارگاه غیب » و به هم بافته تار و پود تقدیرو گناه می شناسد و از تاثیر وجود خود غافل است، و در هر جا که دریچه ای به دنیای غیب سراغ می گیرد چاره ای جز این ندارد که گردن دراز کند و از آن جا با بیم و امید، نقش سرنوشت ناپیدای خویش را در آفاق دور دست آن دنیا جست و جو کند…همه جا فقر و جهل و عجز و اسارت است که آزاده مرد را – اگر هست – به پرستش اوهام محکوم می کنند. (7)

علامه طباطبائی(رحمت الله علیه)
حقیقت امر این است که انسان وقتی بخواهد به کاری دست بزندناچار است زیر و روی آن کار را بررسی نموده و تا آن جا که می تواند فکر خود را که غریزه و موهبتی است خدادادی به کار بیندازد و چنان چه از این راه نتوانست صلاح خود را در آن کار، تشخیص دهد ناگزیر باید از دیگران کمک فکری گرفته و تصمیم خود را با کسانی که صلاحیت مشورت و قوه تشخیص صلاح و فساد را دارند در میان بگذارد تا به کمک فکر آن ها خیر خود را در انجام دادن و ترک آن کار، تشخیص دهد و اگر از این راه هم چیزی دستگیرش نشد، چاره ای جز این که متوسل به خدای خود شده و خیر خود را از او مسالت نماید، ندارد و این همان استخاره است و نباید این عمل را که عبارت است از اختیار چیزی که با استخاره تعیین شده، دعوی علم غیب نامید و نیز نباید آن را تعریض به شئون الوهیت پروردگار نام نهاد کما این که مشورت را هم نباید به خیال این که تشریک غیر خدای تعالی در امور خود است، شرک نامید.
خلاصه این که: هیچ مانع و محذور دینی در استخاره و مشورت نیست، چون استخاره، کاری جز تعیین یکی از دو طرف تردید را انجام نمی دهد، نه غیر واجبی را واجب و حلالی را حرام و خلاصه، حکمی از احکام خدای را تغییر می دهد و نه آدمی را به آن چه در پس پرده غیب است، خبردار می کند، تنها و تنها می گوید: خیر صاحب استخاره در فعل است یا در ترک، و بدین وسیله او را از حیرت و تردید نجات می دهد، ولی این که اثر فعل و ترک در آینده چه خواهد بود و چه حوادثی را به بار خواهد آورد از عهده استخاره بیرون است و استخاره از تعیین این جهت، ساکت است و آینده صاحب استخاره از خیر و شر، عینا مانند آینده کسی است که استخاره نکرده و کار خود را با فکر و مشورت، انجام داده است.
همین اشکال را ممکن است کسی در استخاره با قرآن هم کرده و توهم کند که استخاره با قرآن، به دست آوردن عالم غیب است، چه نفس صاحب استخاره از استخاره با قرآن و تفال به آن و امثال آن، نحوست و میمنتی احساس می کند و اگر استخاره اش خوب بود انتظار خیر و نفعی را می کشد و اگر بد بود، مترصد شر و ضرری می شود.
این اشکال نیز، توهمی بیش نیست، زیرا به طریق صحیح – هم از شیعه و هم از اهل سنت – روایاتی داریم که پیغمبر صلی الله علیه و آله خودش تفال به خیر می زد و مردم را هم به این عمل، توصیه می فرمود و از فال بد زدن، نهی می نمود و می فرمود: «هر جا که فال بد زده شد، توکل به خدا کنید و در پی کار خود روید» .
بنابر این، هیچ مانعی از تفال زدن با قرآن کریم و امثال آن به نظر نمی رسد، چه استخاره خوب بود، صاحب استخاره، عمل را با طیب نفس و دل پاک، انجام می دهد و اگر بد بود، توکل به خدا کرده و در پی کار خود می رود. پس استخاره با قرآن، جز همان طیب نفس و رفع تردید و سرگردانی و امید به نفع و سعادت، اثر دیگری ندارد. (9)

آیت الله شهید دستغیب (رحمت الله علیه)
استخاره یعنی طلب خیر از خدا کردن.پروردگارا، من حیرانم و نمی دانم این کار، مورد رضای توست یا نه، تو خود رضای خویش را برایم پیش آور.البته این حالت، دعا لازم دارد، و استخاره در حقیقت، دعاست.
مردم استخاره را بد فهمیده اند: چقدر مسلمانان عادت زشتی پیدا کرده اند، می خواهد فلان معامله را بکند، استخاره می کند که اگر منفعت فراوانی می برد، خوب بیاید.این که استخاره نشد، در حالی که عرض شد استخاره دعاست که خدا خیرش را برایش پیش آورد.مانند امام حسین علیه السلام که بر سر قبر پیغمبر صلی الله علیه و آله آمده و پس از گریه فراوان عرض کرد: پروردگارا، تو شاهدی که من می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم، تو رضای خودت را برای من پیش آور.
این بود که در عالم واقع، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خیرش را برایش تعیین فرمود که باید به کربلا بروی.
و بهتر آن است که به مولای خود، زین العابدین و سید الساجدین(علیه السلام) اقتدا کنی، دعای استخاره آقا را در صحیفه بخوان، که عرض می کند:« پروردگارا، هر گاه دو خاطره در دلم خطور می کند و یا دو کار به نظرم می آید: کاری که رضای تو در آن است و کاری که سخط تو در آن می باشد، خدایا اراده مرا بر طبق رضای خودت بگردان ». (10)
استخاره با تسبیح یا قرآن: اگر چنان چه به این وسیله، [استخاره مطلق و یا قلبی] رفع حیرت نگردید، این جا مانعی ندارد که برای رفع حیرت، مطابق آن چه در روایات رسیده با تسبیح یا قرآن، رفع حیرت کند، اما به دو شرط: یکی این که انسان حالت دعا داشته باشد یعنی حالش این باشد که خدایا، به برکت قرآن مجید، از من رفع حیرت شود.و دیگر آن که شرط اساسی، فهمیدن مطالب و آیات قرآن و مناسبتش با موضوع مورد استخاره است.
باید دانست که قرآن مجید برای استخاره، نازل نشده، بلکه کتاب معرفت است که راه و رسم بندگی را نشان می دهد نه این که ببینم در این معامله سود می کنم یا حوض خانه را عوض کنم، این فال به قرآن است.البته من منکر استخاره با قرآن نیستم ولی باید آن دو شرط را که گفتم: رعایت شود.
آتیه بینی از قرآن غلط است: بعضی از استخاره ها و فال گرفتن هابه قرآن، غلط است، چون آتیه بینی (آینده بینی) است؛ مثلا مادری می خواهد دخترش را شوهر دهد استخاره می کند که ببیند پیش آمدش چه می شود.یا کس دیگری در خانه فلان آقا می رود می گوید بد است دلش آرام نمی گیرد، جای دیگر می رود، می گوید خوب است، آن وقت می گوید این چه جور می شود، یکی می گوید خوب، دیگری می گوید بد.اصلا کدام روایت به تو دستور داده که این کار را بکنی، دستور شرع را بفهم که چه می فرماید. یا هنگام امتحان مدارس که می شود مکرر جوان هایی می آیند که آقا یک استخاره بگیرید تا ببینم قبول می شوم یا نه [این ها آتیه بینی و آینده خوانی است که غلط است] این راه غلط را ترک کنید و دین را با خرافات آلوده نکنید.
تاکیدات رسیده درباره استخاره: استخاره از موضوعاتی است که خاتم الانبیا حضرت محمد صلی الله علیه و آله بنا به روایات عامه و خاصه، راجع به آن تاکید زیادی به امت فرموده که در هر کاری – چه کوچک و چه بزرگ – استخاره را ترک نکنید.
امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید: در سفر یمن که به امر پیغمبر صلی الله علیه و آله می رفتیم، از جمله سفارش های ایشان این بود که فرمود: یا علی، در این سفر در هیچ جا استخاره را ترک نکن. «ما حار من استخار و ما ندم من استشار: هر کس با استخاره کاری را انجام داد، حیران و سرگردان نشود و هر کس در کاری مشورت کرد پشیمان نگردد» .
بلکه هر امامی به امام دیگر به استخاره سفارش می فرمود، چنان چه به قرائت قرآن.پس معنای استخاره را باید فهمید، این استخاره که این قدر درباره آن سفارش شده نه معنایش این است که [فقط] با تسبیح، یک و دو کن یا [فقط] قرآن را باز کن، بلکه – چنان که گذشت – طلب خیر از خدا کردن است، یعنی هر کاری که می خواهی بکنی از خدا بخواه هر چه خیر و رضای توست برای من پیش آور. خلاصه خیلی سفارش شده که در سجده – که حالت قرب بنده به خداست – از خدا خیر خودت را بخواه.حالا اگر شخصی به همین رویه عمل کرد و تردیدی نداشت، کار را انجام دهد و اگر دو دل است بالاخره برای رفع حیرت، به راه هایی که در شرع معین شده مراجعه نماید.یکی از راه های رفع حیرت این است که مشورت کند و در قرآن مجید آمده است:
«و شاورهم فی الامر (11) ، ای پیامبر، در کارها مشورت کن » البته با هر کس نباید مشورت کرد بلکه با کسی که عاقل، زیرک، دین دار، امین، دلسوز و رازدار باشد.
در صورتی که مشورت، میسر نشد یا نظرهای افراد مختلفی که با آن ها مشورت کردی، معارض یکدیگر بود؛ یعنی از یکی پرسیدی گفت: آری و دیگری گفت: نه.بهترین راه برای رفع حیرت که در روایات رسیده استخاره است آن هم استخاره «ذات الرقاع » یعنی استخاره با کاغذ (12) ، که مشهور فقها هم به آن عمل کرده اند. (13)

دیدگاه دایره المعارف تشیع (14)
استخاره در لغت به معنای خواستن بهترین امرین، بهترین خواستن، طلب خیر کردن و نیکویی جستن است.اصطلاحا عبارت است از: نوعی دعا و توکل به خداوند در انجام امری که خیر و شر آن بر انسان پوشیده است.شیخ مفید در الرساله العزیه می گوید: استخاره کردن (خیر خواستن از خداوند) در امور منهی عنه (کارهایی که منهی یا محرم است) یا در ادای فرایض، درست یست بلکه استخاره در امور مباح یا برای ترک امر مستحبی به جهت تعارضش با امر مستحب دیگر، وارد است.طبق حدیثی که در منابع اهل سنت از طریق جابر بن عبد الله و در منابع شیعی از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و اله نقل شده است، حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله به اصحاب خود استخاره می آموخته، همان طور که قرآن مجید را تعلیم می داده است.استخاره ای که ایشان تعلیم می داده اند به صورت نماز و دعا بوده است.نماز استخاره، نمازی مستحب و دو رکعتی است شبیه به نماز صبح.پس از پایان نماز باید صد یا صد و یک بار این دعا را خواند: «استخیر الله برحمته » .سپس باید به آن چه به دل الهام شده، از فعل یا ترک فعل مورد نظر، عمل کرد.
ادعیه مخصوصی نیز در اغلب منابع برای نماز استخاره یاد شده است (از جمله نگاه کنید به: «باب الصلاه الاستخاره » در متن من لا یحضره الفقیه؛ وسائل الشیعه؛ مصباح المتهجد شیخ طوسی و مصباح کفعمی و نیز دعای سی و سوم از صحیفه سجادیه، دعای مخصوص استخاره است) غیر از نماز استخاره، سه نوع استخاره دیگر معمول است…. (15)
دیدگاه گلدزیهر
استخاره، دعای انسان بی تصمیمی است که می خواهد با الهام و توسل، تصمیمی متبرک در امری مهم نظیر مسافرت و غیره بگیرد.نماز استخاره سابقه اش به حدیثی مندرج در صحیح بخاری می رسد.در منابع و متون کهن، نمونه های بسیاری از این رسم هست که قبل از تصمیم گرفتن در امور مهم یا حتی غیر مهم، در کارهای خصوصی یا اجتماعی، فی المثل امیران پیش از آن که به جنگ و جهادی بروند، در صدد بر می آمده اند که با استخاره از تایید الهی مطمئن باشند.معروف است که معاویه قبل از تعیین یزید به جانشینی استخاره کرده است (اغانی، طبع قدیم، ج 18، ص 72) .
خلیفه سلیمان، چون حکم جانشینی فرزندش ایوب، با استخاره موافق نیامد، آن را پاره کرد. (طبقات ابن سعد، ج 5، ص 247) . مامون پیش از سپردن منصب به عبد الله بن طاهر، یک ماه استخاره ورزید….
هم چنین رسم بوده که اغلب مؤلفان در مقدمه کتاب های شان یاد کنند که انگیزه نگارش یا تاخیر نگارش شان، استخاره بوده است. ..طبرسی به استخاره ذات الرقاع اشاره دارد (مکارم الاخلاق، قاهره، 1303 ق، ص 100) سنی ها با این نوع استخاره به کلی مخالف اند. استخاره به قرآن (الضرب…فی المصحف) نیز معمول بوده است (ابن بشکوال، ص 243؛ الفرج بعد الشده، ج 1، ص 44؛ بغیه الوعاه، سیوطی، ص 10، 17)
این نوع سر کتاب باز کردن sortes virg ilianae نزد ایرانیان با دیوان حافظ و مثنوی مولوی هم انجام می گیرد.این نوع تفال به قرآن از سوی اکثر علمای اهل سنت، نهی شده است (اتحاف الساده المتقین، زبیدی، قاهره، 1311 ق، ج 2، ص 28 و به بعد) ابو عبد الله زبیری در آغاز قرن چهارم هجری، کتابی به نام الاستخاره و الاستشاره (تهذیب نووی، ص 744) در زمینه استخاره نوشته است. (16)

پی نوشت ها :

7.دکتر عبد الحسین زرین کوب، یادداشتها و اندیشه ها، ص 272- 273.
8.مائده (5) آیه 90.
9.علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 6، ص 185- 188.
10.و اذا هممنا بهمین: احدهما یرضیک و الاخر یسخطک فمل بنا الی ما یرضیک.صحیفه سجادیه.
11.آل عمران (3) آیه 159.
12.روش این نوع استخاره را در فصل «انواع استخاره » در همین کتاب آورده ایم.
13.آیت الله شهید دستغیب، استعاذه، ص 96- 106.
14.دایره المعارف تشیع، زیر نظر کامران فانی، بهاء الدین خرمشاهی و صدر حاج سید جوادی، ذیل مدخل استخاره.
15.ر.ک: همین کتاب، ص 121- 134.
16.بهاء الدین خرمشاهی، حافظ نامه، (چاپ اول: انتشارات سروش، تهران، 1366) ج 1، ص 376- 377.به نقل از دایره المعارف کوتاه اسلام، مقاله استخاره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو + 17 =